عشق تلخ

ساخت وبلاگ
اخرین بار فکر میکنم۱۱ یا ۱۴ دی ماه ۹۷ بود که برا همیشه بلاکش کردم و از زندگیم بیرونش کردم میدونم شاید اون خیلی قبل تر از اون منو تو زندگیش نمیدید ولی این برا من تصمیم سخت و بزرگی بودی سال بعدش ۲۷ تیر ۹۸ بله برونم بود با یکی دیگه که فکرشم نمیکردم دو سال نامزد موندیم و ۱۳و ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ عروسی کردیم و اومدیم سرخونه زندگیمون الانم زیاد بهش فکر میکنم (ج..)به حرفاش به کاراش به عشقش...هیچوقت از ذهنم بیرون نمیره حتی پیج اینستاشو چک میکنم ...انقدر تو ذهنمه که بعضی وقتا میترسم نکنه اسمش بیاد تو دهنم...ولی اونو به عنوان بزرگترین اشتباه زندگیم میبینمالان که دارم این یادداشت رو مینویسم نینی تو راهیم ۱۵ هفتشه و ۱۸ یا ۲۳ بهمن میریم برای سونوگرافی تعیین جنسیتش شوهرم آدم خوبیه .. خوب باهم کنار میایم و رفیقیم از زندگیم راضیم و بعد از گذشت این چند وقت دیگه با تمام وجود باور دارم که خدا وجود داره و تو تک تک لحظه ها حواسش به بنده هاش هست و بهترینا رو براش میخواد شاید تو راه رسیدن به خوشبختی سختی های زیادی رو تحمل کنیم اما به اخرش می ارزه به دیدن زیبایی های زندگی و حس خوبی که ازین آرامش میگیریم واقعا می ارزه... + نوشته شده در شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ ساعت 16:24 توسط m  |  عشق تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2love74762 بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 16:37

عشق تلخ...
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2love74762 بازدید : 110 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1400 ساعت: 20:28

الان که دارم این متنو مینویسم حدود یک ساعت پیش باهاش چت کردیم اصرار کرد که بیاد دم پنجره ببینیم همو قبول نکردمو مث خیلی وقتای دیگه تهدید کرد که میفتم تو خونتون ابروت میره و اینا...نمیدونم چه فکری میکنه راجع بهم اما برام عجیبه که بعد از این همه مدت منو نشناخته هنوز شایدم حق داره نشناسه چون هیچوقت اجازه نداد باهاش خود واقعیم باشم من داشتم به ابرو ریزیای بعد از کارش فکر میکردم اما اینم تو ذهنمه که خدا شاهد همه چیز هستاشتباهات زیادی تو زندگیم داشتم و الان بعد از حرفایی که ازش شنیدم فهمیدم که بزرگترین اشتباهم ج...بوده و بساشتباهی که شاید اسمش یه عمری مایه ننگم بشهمن حتی تو این وضعیت دلم براش میسوزه اونم اشتباه زیاد داشته ولی همه چیزو میندازه گردن من ...منی که به اختیار خودش وارد زندگیش شدم ..منی که اصلا نمیشناختمش تا جلو راهم سبز شد...خیلی دلهره دارم ...داشتم از حرص و ترس میلرزیدم اما برا هر اتفاقی که قراره بیفته به خدام توکل میکنم خدایا خودت هوامو داشته باش تنهام نزار کسیو ندارم عشق تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2love74762 بازدید : 121 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1400 ساعت: 20:28

یادته ازم پرسیدی من بیام خواسگاری خونوادت قبول میکنن حالا من بهت قول میدم تو بیای اگه قبول نکردن دیگه هر چی تو بگی هرجا بگی باهات میام میریم دور میشیم ازشون از همه میتونی روحرفت وایسی؟میتونی پاپیش بزاری؟ تا قبل ازینکه دیر شه ازت میخوام یکاری کنی من بخدا بدون تو نمیتونم .خیلی سعی کردم نشد نتونستم اگه اینا رو بهت میگم برا اینه ک نمیخوام مدیون دلم باشم مدیون تو و خودم باشم...دیگه بقیش با تو جای گله‌گی نمیمونه اگه حسی ک ازش حرف میزنی عشق باشه دلت وصل میخواد اگرم نه ک دیگه چیزی واسه گفتن نیس همه چیو سپردم اول به خدا بعد تو اگه بتونم اینا رو بهش بگم دیگه عاقبت عشقمون باخداس خداجون بهم قدرت بده که بتونم عشق تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2love74762 بازدید : 119 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1400 ساعت: 20:28

سلام  باز مث هر سال نزدیک تولدمه و من تنها ذوقی ک دارم تبریک گفتنه عشقمه  ن علاقه ای ب جشن خونوادگی دارم ن روز خاصیه واسم ن خوشحالم واسه پیش رفتن ب ایندم ن ناراحتم از بالا رفتن سنم ...فقط منتظرم ببینم عشق تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2love74762 بازدید : 156 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 3:08

صب زنعمو رقیه دارن با برادرش حسین و مامانش و مامان بزرگ بابا بزرک ج... و مامان ج... و ..میرن شیراز برا نذری ک خیلی وقت پیش بخاطر بچه دار شدن محمد برادر بزرگ زنعمو رقیه کردن

منم از دلم گذش بگم اگ هدا خواستو بهش رسیدم یبار بریم شیراز زیارت شاه چراغ.برا دو تا دختر شیرازی هم کادو بخرم چیزی ک خودشون بخوان و وسعم برسه

عشق تلخ...
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2love74762 بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 3:08

یادمه بعد از ولنتاین ک بهش تبریک گفتم قهر بود تا روز چهارم عید ک بهش تبریک گفتم گف از اس دادنم ناراحته مووووووووند تا الان ک فک کنم گوشیشو دادن بهش

تو خدمت گرفته بودن ازش

عشق تلخ...
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2love74762 بازدید : 183 تاريخ : شنبه 8 ارديبهشت 1397 ساعت: 10:08

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

عشق تلخ...
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2love74762 بازدید : 186 تاريخ : يکشنبه 22 بهمن 1396 ساعت: 1:06

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

عشق تلخ...
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2love74762 بازدید : 209 تاريخ : يکشنبه 22 بهمن 1396 ساعت: 1:06

همین تویی ک بعد از چهار ماه برگشتی یجور سلام میکنی ک انگار ارث باباتو ازم طلبکاری انگار خیلی چیزا یادت رفته هر چن هنوز جوابتو ندادم ولی دارم ب حرفایی ک ممکنه بعد از جواب دادنم بهت پیش بیاد فکر میکنم  اگ درس شناخته باشمت میدونم ک میخای تهدید کنی ب ابرو ریزی  اگر این باشه ک واقعا متاسف میشم و مث خیلی وقتا پشیمون از حرف زدن باهات ولی امشب اگ پیام بدی شاید سر حرفامون باز شه حالا چ ب کینه و تلخی چ ب عش عشق تلخ...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق تلخ دنبال می کنید

برچسب : تولدمه, نویسنده : 2love74762 بازدید : 195 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 4:21